مامانم درددل میکند یا میخواهد دلداری بدهد با گفتن چیزهایی که بابام بعد حادثه گفته. ولی هر کلمه ش خنجری میشود به قلب من، یا تصویری می شود که تا ابد من در دالان های تودرتو دنبال میکند، که چقدر بابام تنها بوده یا ترسیده. من تا ابد هم بدوم این تصویرها با من می آیند. روز که شب می شود اینها منتظر من اند.
الهی برای دل کوچک غمگینت بمیرم بابا.
+ نوشته شده در چهارشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۹ ساعت 17:14 توسط نیلی
|
Looking for my wings in the heaven's waiting room